این روزهای نفس مامانی
خوشکل خانم ما روز به روز شیرین تر و خوشمزه تر
میشه و صد البته شیطون تر
فسقلی ما یاد گرفته کله ملق بزنه،اتاق خودش و کل خونه رو
در یه چشم به هم زدن زیر و رو کنه،سفره پهن میکنه و
بشقاب میچینه،سبد اسباب بازیهاش رو زیر پاش میزاره و
از تختش بالا میره...
خوش زبونی و حاضرجوابیش هم که قابل تعریف نیست و
اصلا کم نمیاره
لابد،حتما،احتمالا و شاید کلمات جالبی هست که عروسک
توی جمله هاش به کار میبره
موقع خواب هم که میشینه و میگه مامانی بیا صحبت کنیم
تو این مدت دوبار هم با هم مهدکودک رفتیم که خیلی خوش
گذشت و نانازی اونجارو خیلی دوست داشت
تخیل دخملی هم خیلی قوی هست و برای خودش دوست
خیالی داره و اسمش رو آشان گذاشته
عسلک خیلی هم دوست داره که اسم مارو با هم عوض کنه و
اونجوری که خودش اسم گذاشته صدامون کنه
دوست دارم و عاشقتم هم جملاتی هست که بیشتر به خاله
نجمه میگه،مخصوصا اگه کاری داشته باشه
هرکس هم که به خونه ما بیاد حتما باید به اتاق آوین بره و
نفس ما ازش پذیرایی کنه و با هم بازی کنن و بیرون اومدن
از اتاق هم با هزار خواهش و التماس اتفاق میفته
یه کوچولو هم دوچرخه سواری یاد گرفته آوین ما که البته
هنوز تسلط کامل نداره
عاشق لباس عوض کردن و ژست گرفتن هم هست و
لباس عروسی هم که برای عروسی دایی نپوشید حالا
جز لباسهای مورد علاقشه
قبل از حمام هم که باید دیوارها و بدن و آوین خانم
رنگ رنگی بشه
خونه ساختن با بالشت و پشتی هم از تفریحات سالم
عروسکه