روز عشق
هجدهم مرداد هزار و سیصد و نود و دو ........ ساعت پنج صبح بود که آلارم موبایل همه به طور همزمان به صدا در اومد و برای اولین بار بود که همه با اینکه دو سه ساعت بیشتر نخوابیده بودن با اشتیاق بیدار شدن تا بقیه مشغول خوردن صبحانه بودن من که اجازه خوردن نداشتم یه دوش گرفتم و همگی به اتفاق راهی بیمارستان شدیم از اونجایی که قلمبه مامانی حس چرخیدن نداشت دکتر قاسم خانی مجبور شد خودش دست به کار بشه و با سزارین فندقی رو هرچه زودتر به آغوش خانواده برسونه چون روز عید بود و بیمارستان خلوت بود در اولین لحظه ورود به ...