آوينآوين، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 9 روز سن داره

خنده کن بی پروا،خنده هایت زیباست

مارکوپولو

1393/6/27 18:40
نویسنده : مامان و بابا
526 بازدید
اشتراک گذاری

صبح روز پنج شنبه چهاردهم شهریور بار سفر بستیم و دومین سفر

 

جوجه کوچولو که یک سفر زمینی بود آغاز شد.

 

 

تو این سفر دوازده روزه بابا مسعود،مامان سوسن،خاله نجمه،

 

عمه سوسن(عمه مامانی) با حسن آقا(شوهر عمه) و خاله حانیه

 

مارو همراهی میکردن...

 

اولین صبحانمون رو توی یک امامزاده خوردیمخوشمزه

 

 

بعد از اون از شهرهای مختلفی رد شدیم و تا شب خودمون رو

 

به قم رسوندیم و اونجا به خونه عمو حاجی رفتیم اونجا عمو برامون

 

یه نون تپل خرید که جای همگی خالی بودخندونک

 

 

روز بعد هم به زیارت حضرت معصومه(س) و مسجد جمکران

 

رفتیم که عروسکم از هردو جا خیلی خوشش اومدبوس

 

شنبه صبح بود که به سمت شمال حرکت کردیم و رودخونه

 

کرج که حسابی کم آب شده بود برای استراحت توقف کردیمغمگین

 

 

بعد از اون به جاده سرسبز چالوس رسیدیم به خاطر سردی هوا

 

آوین ننه نقلی شدخنده

 

 

عصر هم خودمون رو به نمک آبرود رسوندیم تا یه چند روزی رو

 

اونجا سپری کنیم و از طبیعت زیباش لذت ببریم.

 

این هم محوطه بی نظیر ویلایی که مستقر بودیمآرام

 

      

 

تله کابین یکی از چیزهایی بود که برای عسلک هم جذابیت

 

زیادی داشت و هم از دیدن کابین های مقابل تعجب میکرد

 

و دهنش رو تا جایی که میتونست باز میکردخنده

 

 

هوای اون بالا هم که عالی بود و جوجو رو مجبور به پوشیدن

 

لباس گرم کرد.

 

 

 

 

یه روز هم به سمت کلاردشت حرکت کردیم و تو جاده عباس آباد

 

نهار خوردیمخوشمزه

 

 

روز آخر شمال بودنمون هم توی نوشهر سپری شد تا طلا دخمل

 

دریارو هم دیده باشهچشمک

 

 

 

 

 

اینم قایق پاییهایی که فسقل تلاش کرد بره توش ولی موفق نشد و

 

خودشو با موجهای زیر قایق سرگرم کرد

 

   

 

در کل دوست نداشت پاشو توی آب دریا بزنهخطا

 

البته سرگرمی که کم می آورد......

 

 

 

جنگل گلستان و خوش تیپ خانوم

 

 

بعد از تفریحاتمون از شمال برای پابوسی امام رضا(ع) خودمون رو 

 

به مشهد رسوندیم،انشاالله عکسا رو بعد اضافه میکنیم.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

عمه فاطمه
30 شهریور 93 8:43
چه عکسای قشنگی عزیز عمه ان شاءالله همیشه به شادی و گشت و گذار باشی ممنون از مامان و خاله آوین گلی که عکسای قشنگ ازش گرفتن و برای ما گذاشتن
مامان طاها
30 شهریور 93 13:00
عزيزم چه عكساي خوشگلي. انشاءاله هميشه به سفر و شادي... دوست عمه فاطمه