نوروز 94
چند روز قبل از تحویل سال برای زن دایی سفره هفت سین و عیدی بردیم.
موقع تحویل سال که خواب بودیم ولی بعد یه چندتا عکس توی
سفره گرفتیمالبته بعد از کمی استراحت
از همون روز اول هم دید و بازدید و عیدی گرفتن شروع شد
بعد از چند روز هم بار سفر بستیم و به سمت بندر عباس حرکت کردیم
این جوجه کوچولو که با لباس خواب مشاهده میکنید علاقه خاصی به
عینک خودش داره و حتما خودش باید به چشم بزنه
اونجا هم که هوا گرم بود و بستنی حسابی میچسبید
البته پنیر جای خودش و داشت و هیچ چیزی جایگزینش نمیشد
خرید هم که جزء لاینفک سفر بود و عسلک خودش انتخاب میکرد
که چی لازم داره
راستی اونجا دریا هم داشتولی آوین اصلا دوست نداشت و
تا میگفتیم دریا میگفت بابای
اینم یه عکس با یکی از سفره ها...
تو راه برگشت هم که با یه کاسه آجیل چند دقیقه حاضر شد
توی صندلی ماشین بشینه آخه عروسک ما عاشق بادام و پسته
و هندی(بادام هندی)هست
روز دوازده و سیزده هم که به گشت و گذار گذشت
البته نانازی یه کمی هم به مطالعه پرداخت