آوین شیطون بلا
چند وقت اخیر عروسک کوچولو حسابی شیطون شده و اصلا آروم و قرار
نداره،دائما در حال مهندسی چیزهای اطراف و پرت کردن خودش به سمتی که
یه چیز جالب براش باشه هستدیگه به بغل راضی نیست و باید روی پاهاش
نگهش داریم تا خودش به هر سمتی که دوست داره قدم بردارهبا صدای
تلفن و آیفون سریع سرشو و برمیگردونه و میگه هاصبح که از خواب بیدار
میشه هم اولین کاری که انجام میده اینه که با مامان سوسن تلفنی صحبت
میکنهیه سری کلمات نامفهوم هم میگه و توی شعرهایی که براش میخونیم
صدای بعضی از حیوانات رو در میارهعاشق شعر عروسک قشنگ من هست
و خودش هم همخوانی میکنه و این عروسک قشنگ من دیگه توی صندلی
ماشین میشینهدوتا دندون بالایی نفسم هم در اومدن و اونم ازشون
استفاده میکنه و مامانی رو گاز میگیرهفرشته کوچولو توی خواب هم مثل
عقربه ساعت میچرخه و بر میگرده سر جای اولشهوای آزاد و بیرون رفتن
از خونه رو خیلی دوست داره و تا یه کم باد به صورتش میخوره حسابی هیجان
زده میشه و دست و پاهاش رو تند تند تکون میده و میخندهسه تا گردو هم
داره که انداخته توی قوطی سرلاک و باهاش بازی میکنهبا دوتا انگشت
چیزهای ریز رو به راحتی برمیداره و مچ دستش رو خیلی بامزه تکون میده
یک اتفاق مهم این مدت هم این بود که مامان سوسن انگشتش در رفت و
مجبور شد دستش رو گچ بگیرهولی این اتفاق یه نکته مثبت داشت و اون
چیزی نبود جز اینکه مامانی برای اولین بار در تاریخ پنج فروردین عسلک رو حمام
بردتو اتاق خودش که باشه میره به سمت کمدش و به ما می فهمونه که
در کمدش رو براش باز کنیم اول کفشا شو بعد از یک بار مزه کردن میندازه پایین
و بعدش تلاش میکنه بره تو کمد
+3