آوينآوين، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 7 روز سن داره

خنده کن بی پروا،خنده هایت زیباست

روز عشق

1393/5/18 19:07
نویسنده : مامان و بابا
540 بازدید
اشتراک گذاری

هجدهم مرداد هزار و سیصد و نود و دو ........

 

ساعت پنج صبح بود که آلارم موبایل همه به طور همزمان به صدا در اومد

 

و برای اولین بار بود که همه با اینکه دو سه ساعت بیشتر نخوابیده بودن

 

با اشتیاق بیدار شدنخندونک

 

تا بقیه مشغول خوردن صبحانه بودن من که اجازه خوردن نداشتم یه

 

دوش گرفتم و همگی به اتفاق راهی بیمارستان شدیمآرام

 

از اونجایی که قلمبه مامانی حس چرخیدن نداشت دکتر قاسم خانی

 

مجبور شد خودش دست به کار بشه و با سزارین فندقی رو هرچه

 

زودتر به آغوش خانواده برسونهبغل

 

چون روز عید بود و بیمارستان خلوت بود در اولین لحظه ورود به

 

بیمارستان توسط نگهبانی شناسایی شدیم و نگهبان هم از ورود

 

همه همراهان جلوگیری کرد و فقط من موندم و مامان سوسن که

 

با هم راهی بخش شدیمسکوت

 

بعد از پوشیدن لباس بود که خاله نجمه یواشکی خودش رو به ما رسوند

 

تا در آخرین لحظات پیش ما باشهخنده

 

حدودا ساعت نه و نیم بود که پرستار از ما خواست که به اتاق عمل

 

بریم و ما بعد از رسیدن به اونجا دیدیم که بابایی و عمه فاطمه هم

 

منتظر ما هستنمتنظر

 

بعد از گرفتن چند تا عکس یادگاری پشت در اتاق عمل و دادن

 

دوربین فیلمبرداری به پرستار برای گرفتن فیلم اولین لحظات زندگی

 

عروسکم از همه خداحافظی کردم و همراه پرستار به اتاقی رفتم

 

که فقط من بودم و مسول گرفتن خون بند ناف...آرام

 

بعد از ملحق شدن پرستارها و دکتر بیهوشی ساعت ده بود که

 

خانم دکتر به جمع ما اضافه شد و بعد از کمی خوش و بش بود

 

که من بیهوش شدمخواب

 

وقتی به هوش اومدم،با بابایی و خاله نجمه که پشت  در منتظر من

 

بودن به سمت بخش حرکت کردیم و تو آسانسور بود که من فهمیدم

 

جوجومون یه دخمل تپلی ناز هستبوس

 

همین که وارد اتاق شدم دیدم که بله...پرنسس کوچولو زودتر اومده و

 

برای خودش جا گرفتهخندونک

 

و اونجا بود که برای اولین بار عروسکم دیدم و یه دل نه صد دل

 

عاشقش شدم  و برای این نعمت الهی خدا رو هزاران بار شکر کردممحبت

 

از ساعت ده و ربع جمعه هجدهم مرداد مصادف با عید سعید فطر

 

زندگی رنگ و بوی تازه ای گرفت......

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

زهره
20 مرداد 93 15:02
چقدر قشنگ نوشتین تولدش مبارک ایشالا بشادی و سلامتی صد سالگیشو جشن بگیرین