پنج ماهگی و بازم برف
تو پنج ماهگی نفسم کارهای جدیدی انجام میده و حسابی شیرین شده
هرچیزی رو که جلوش میگیریم با دست میگیره و به طرف دهنش میبره،میتونه
حدود سی ثانیه روی پاهاش وایسه(البته با کمک ما)،معنی خوردن رو میفهمه
و وقتی ما غذا میخوریم دهنش آب میوفته و همش به دهن ما نگاه میکنه،یه
اسباب بازی داره که روی زمین حرکت میکنه وقتی خاموشش میکنیم و میاریم
جلوش یه نگاه به اون میندازه و یه نگاه به زمین و مارو مجبور میکنه تا دوباره
روشنش کنیمهنوز بدون کمک نمیتونه غلط بزنه که البته فکر کنم ارثیه چون
مامانی هم اینکارو هیچ وقت انجام ندادهچند ثانیه هم بدون کمک میشینه،
موقعی که شیر میخواد هم میگه هومه هومه...آشنا رو از غریبه تشخیص
میده و برای اونایی که میشناسه حسابی میخنده
روز تولدم برف اومد و مامانی و بابایی برام یه آدم برفی درست کردن
اینم کیک تولدم بعد از برش که تا کسی حواسش نبود یه تیکشو کندم ولی
نشد بخورمش
اینم سه تا عکس خوشگل که مامانم نتونست یکیشو انتخاب کنه
تیپ روز تولدم که همه عاشقش شدن