هفده ماهگی آوین گلی
عروسکم توی این ماه شب یلدا رو پشت سر گذاشت و...
امسال دو شب برنامه داشتیم که هر دو بعد از ماه صفر برگزار شد
که عکسهای شب اول رو داریم وشب دوم که همزمان با تولد عمه
فاطمه بود عکسهاش توی دوربین عمه هست و هنوز به دستمون
نرسیده
خوشکل مامانی خیلی هم با ادب شده و تا وارد یه جایی میشه
سلام میکنه و هرچیزی بهش میدن با گفتن ممنون همه رو ذوق زده
میکنه
یخچال و فریزر هم جزء چیزهای مورد علاقه عشقمه و موقع بیکاری
میتونیم توی یخچال پیداش کنیم
اینم یه روز بعد از تمیز کردن یخچال و قبل از پرکردن اون
عسلک مامانی یه سرویس چایخوری از اسباب بازی فروشی برای
خودش خریده که علاقه زیادی به اون داره
وقتی مامان سوسن میگه میخوایم به بخوریم سریع میره و ظرف
خودشو از توی کابینت میاره
توی این ماه نانازی مریض شد و خیلی همه مارو ناراحت کرد
دوتا تولد هم رفتیممتاسفانه عکس با کیفیتی نداریم
ورزش هم که جزء مهمی از زندگی آوین هست و هر روز
چند دقیقه روی تردمیل(که خودش میگه تدمیل)راه میره
اگه بابایی بدون خداحافظی از خانوم خانوما ازخونه بره بیرون که
دیگه واویلااااا
وقتی میپرسیم بابا یی مال کیه میگه آنوم(به خودش میگه آنوم)،
مامانی مال کیه:آنوم،آوین مال کیه:بابایی
خوشمزه ترین کارش هم اینه که از دور میدوه و خودش رو پرت
میکنه توی بغلمون
اینم یه عکس همینجوری