آوينآوين، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 8 روز سن داره

خنده کن بی پروا،خنده هایت زیباست

آوین270 روزه شد

تولد 9ماهگی دختر طلا هم برگزار شد         فسقلی خیلی شیطون بلایی میکنه و عاشق تابش هست و اجازه نمیده   کسی به اون دست بزنه       وروجک ما وسایل خونه و گیاهان رو بیشتر از اسباب بازیهاش دوست داره                                                        ...
20 ارديبهشت 1393

اندر احوالات نه ماهگی

قند عسل حسابی شیرین زبون شده و از صبح که بیدار میشه شروع به   صحبت کردن میکنه.ماما،بابا،دد،به به،گَگَ از جمله کلماتی هستن که بیشتر   میگه و از بین این کل مات ماما و بابا رو میشناسه   فسقل مامانی عاشق نون و آب هست و تا لیوانش رو میبینه سر از پا   نمیشناسه   پرتقال و ماست چیزایی هستند که اگر ببینه و بهش نرسه غوغا به پا میکنه   کلاغ پر،لی لی حوضک و دالی از جمله بازیهایی هست که عروسکم بلده   و خیلی بامزه بازی میکنه   وقتی که براش کتاب شعر میخونیم جوجو هم با صدای بلند شروع به   خوندن میکنه   ...
17 ارديبهشت 1393

آوین شیطون بلا

چند وقت اخیر عروسک کوچولو حسابی شیطون شده و اصلا آروم و قرار   نداره،دائما در حال مهندسی چیزهای اطراف و پرت کردن خودش به سمتی که   یه چیز جالب براش باشه هست دیگه به بغل راضی نیست و باید روی پاهاش   نگهش داریم تا خودش به هر سمتی که دوست داره قدم برداره با صدای   تلفن و آیفون سریع سرشو و برمیگردونه و میگه ها صبح که از خواب بیدار   میشه هم اولین کاری که انجام میده اینه که با مامان سوسن تلفنی صحبت   میکنه یه سری کلمات نامفهوم هم میگه و توی شعرهایی که براش میخونیم   صدای بعضی از حیوانات رو در میاره عاشق شعر عروسک قشنگ من هست   و خودش هم ...
25 فروردين 1393

هشت ماهگی و دوباره تولد بازی

طبق روال هر ماه،ما برنامه تولد داشتیم. می خواستیم وقتی وایساده     بودی ازت عکس بگیریم که دخمل طلا همش می خواست به سمت کیک بره و     نشد عکس دلخواهمون رو بگیریم .       هنوز عکس گرفتنمون تموم نشده بود که ناگهان       ...
19 فروردين 1393

گردش بهاری

یه روز زیبای بهاری من و مامانی و بابایی و خانواده هر دوتاشون و عمو سعید     رفتیم باغ بابا هادی و حسابی خوش گذروندیم . چون هوا یه کم سرد بود برای     من چادر زدن تا سرما نخورم   شکوفه ها دراومده بودن و همه جا خیلی قشنگ شده بود     این شما و اینم یه عروسک دوست داشتنی                     ...
13 فروردين 1393

اولین عید جوجو

عسل مامانی قرار بود اولین سفرش توی اولین عیدش باشه که متاسفانه یه   مشکل پیش اومد و ما شیراز موندیم   به هر حال مشکلات باعث نشد که عروسک ما با اولین هفت سینش عکس   نگیره     جوجو در کمین سفره هفت سین       اینم نفسم خونه بابا هادی           ...
3 فروردين 1393