آوينآوين، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 8 روز سن داره

خنده کن بی پروا،خنده هایت زیباست

در ادامه پست قبل

مامانی به علت مشغله زیاد و شیطونی های وروجک چند تا از   کارهای عسلی رو یادش رفت توی پست قبل بنویسه خوشمزه ترین کار جوجو بوس کردن و بغل کردن هست که   خیلی حال میده و وقتی میگیم بغلمون کن دست میندازه   دور گردن و با همه زورش فشار میده و مثل پیشی صورتش رو   به صورت ما میماله و این حرکت فقط برای افرادی اتفاق  میفته   که با اونا راحت باشه در غیر این صورت از دور دستش روبوس   میکنه و میفرسته   هر چیزی که شبیه میکروفون باشه دخملی برمیداره و شروع   به خوندن شعر میکنه و معمولا شعر توپ سفیدم رو میخونه   چشم چ...
13 دی 1393

وروجک

وروجک خوشمزه مامانی این روزها حسابی بلا شده و ....     شیطون بلا یه لحظه حاضر به نشستن نیست و از وقتی بیدار   میشه شروع به کنکاش و اکتشافات جدید میکنه واگه خدای   نکرده خسته بشه به مبل تکیه میده و بعد از یه استراحت   چند ثانیه ای دوباره ادامه میده   هرجایی که به نظر غیر قابل دسترس باشه آوین مامانی   باید بره و به همه تتی کنه             موقعی که عروسکم حوصلش سر میره لباسش رو برمیداره   و به تقلید از ما توی اتاق میره و دررو میبنده و منتظر میمونه   ت...
24 آذر 1393

لغت نامه آوین گلی

طوطی ما این روزها شیرین زبون شده و هرچی میگیم تکرار میکنه   البته با لهجه خودش مهمترین کلمه اسم نانازی هست و وقتی میپرسیم اسمت چیه   خیلی ناز میگه آنی     آده:خاله                     آدی یا دای دای:دایی       ننای:زن دایی      هادی:بابا هادی          مامبو:مامان بزرگ             ماه:ماه   پاپ کو:پاپ کورن         بُبِ...
23 آذر 1393

گشت و گذار پاییزی

تو هوای مطبوع و دوست داشتنی پاییز ،با رعایت نکات   ایمنی برای جلوگیری از سرما خوردگی،زیاد رفتیم باغ وگردش                                یه عالمه بوس برای عمه فاطمه بابت عکسای خوبش ...
1 آذر 1393

کالسکه

چگونه با کالسکه باید بازی کرد؟   ابتدا یه نی نی رو داخل کالسکه نشونده بعد آن را این ور و اون ور می چرخونم .        بعد که نی نی خسته شد(دقت کنید نی نی نه آوین)   اون رو از کالسکه بیرون میارم.       وقتی با روش مسالمت آمیز بیرون نیومد....     در بعضی از موارد دیده شده که کالسکه شکسته میشه تا نی نی بیرون بیاد ...
30 آبان 1393

ایران لند

یه شب  که ساعت 4صبح بیدار شدم و تا7:30بازی میکردم   مامانی و بابایی تصمیم گرفتند منو تنبیه کنن ونذارن ظهر بخوابم   و برای همین منو بعد از ظهر بردند ایران لند. منم خوشحال از این تنبیه استقبال کردم.   تا وارد شدم گفتم "اینا رو"و پریدم و سوار یه ماشین شدم.       با کیتی الاکلنگ بازی کردم.       کنجکاوی هام که تمومی نداشت.       وقتی که دیدم یه پسر با یه تفنگ بازی کامپیوتری میکرد،منم از اون   تفنگه خواستم که مامانم داد دستم ولی من نمیدونستم باید   چکارش ...
30 آبان 1393

تنبل خونه شاه آوین

بالاخره بعد از چهارده ماه و چهار روز شاهزاده آوین حاضر شدند   تا موقع راه رفتن دست هیچکس رو نگیرن و به تنهایی قدم بر   سر ما بگذارن و ساعت هفت صبح روی ما قدم بزنن   البته نا گفته نماند که تا قبل از راه رفتن(دیر راه رفتن ارثی)   شیطونک ما از هیچ گونه شیطنتی کوتاهی نمیکرد و همونطور   که دست در دست ما بود همه جارو به هم میریخت. ...
14 آبان 1393

روزهای شیرین

من خاله نجمه و با شیرین کاریهای عشقم در خدمت شما هستم عسلک ما تا قبل از یک سالگی کارهایی یاد گرفت که مامانیش   به خاطر مشغله نتونست اونارو بنویسه از جمله دست دادن که   موقع خداح افظی به همه دست میده،وقتی میگیم بزن قدش   دستش رو بالا میاره و به دست ما میزنه.   وارد هر اتاقی که میشه خودش باید چراغ روشن کنه و موقع بیرون   اومدن خاموش میکنه،به عبارتی بابا برقیه   لب،بینی،چشم،شکم و دست رو هم بلد بود.   وحالا بعد از یک سالگی مو،پوست،گوش،پا،کمر رو هم به   معلوماتش اضافه کرده و وقتی میگیم قلب چه کار میکنه   مشتش رو باز ...
23 مهر 1393

راننده کوچولو

شوماخر کوچولو به محض سوار شدن سریع بلند میشه و   سعی میکنه خودش رو به بییرون پرتاب کنه           بعد هم که بیرون میاد همونطوز که میبینید...       شیر خوردن راننده کوچولو هم که توی ماشینش و با   روش خودش انجام میشه     و بعد از اون هم که میخوایم توی پتو بخوابونیمش شیطونیش   گل میکنه       ...
2 مهر 1393